يكي از بهترين وبلاگ ها
سلام خدمت همه ي باز ديد كنندگان لطفا نظر خودرا در مورد سايت بگوييد
من در 29 اردیبهشت 1354 در تهران به دنیا آمدم. کودکیام مثل کودکی خیلیهای دیگر با کلی امید و آرزو سپری شد. من هم مثل خیلی از هم نسلان و هم جنسانم به زندگی نگاه میکردم. با همان رویاهای دست یافتنی و دست نیافتنی. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان وارد دانشگاه آزاد شدم آن هم در رشته مترجمی زبان فرانسه. این رشته را تا گرفتن مدرک کارشناسی در واحد تهران مرکز گذراندم و بعد با ورودم به دنیای سینما تمام چیزهای اطرافم تغییر کرد. بگذارید ماجرای سینما را کمی مبسوطتر بگویم. من قبل از بازیگری به عنوان منشی صحنه به سینما وارد شدم. در کنار آن در مدرسه «رسام هنر» یک دوره یک ساله تئاتر را هم زیر نظر خانم مهتاب نصیرپور گذراندم. از خاطرات خوش آن سالها میتوانم به کار در پشتصحنه فیلم «مهمان مامان» استاد داریوش مهرجویی اشاره کنم که در سمت منشی صحنه در کنار سایر عوامل تولیدی این فیلم حضور داشتم اما در همان دوران هم سودای بازیگری و بازیگر شدن را در سر میپروراندم. سرانجام سال 1375 بود که این فرصت برایم به وجود آمد و در مجموعه «هوای تازه» ساخته آقای محمد رحمانیان بازیگری را آغاز کردم و به عرصه جدیدی در دنیای سینما وارد شدم. همان چیزی که گفتم سودایش را در سر داشتم و همین اتفاق باعث شد تا امروز بازی کنم و در کنار شما باشم و خیلی از شما من را به عنوان یک بازیگر بشناسید تا یکی از عوامل پشت صحنه فیلم. خواندن البته از نوع مجازش یکی دیگر از دغدغههای همیشگیام بود. در تمام این سالها و در کنار بازیگری کلاسهای آوازم را رها نکردم و ادامهاش دادم. فکر میکنم این تمام ماجرای حضور من تا امروز در کنار شماست. چیزی که توضیح بیشترش خارج از حوصله این صفحات است. فقط در پایان دلم نمیآید به نام یکی دونفر که در پیشرفت کاریام خیلی به آنها مدیون هستم اشاره نکنم. کسانی که امروز در میان ما نیستند و شاید این اشاره به آنها ادای دینی باشد به محبتهایی که در حق من داشتهاند. اول از همه زندهیاد حمیده خیر آبادی که مثل فرزندی به او علاقه داشته و دارم و بعد هم زندهیادان اردشیر افشینراد و مهدی ابالسلط. روحشان شاد. آناهیتا نعمتی( آنا نعمتی) بازیگر متولد 20/4/1356-شاهرود برای اولین بار در نقش کوتاهی در فیلم « هیوا » (رسول ملاقلی پور، 1377) ظاهر شد. اما با بازی در مجموعه تلویزیونی پرطرفدار « مسافر » بود که به شهرت رسید. در فیلم « پارک وی » نشان می دهد که می توان در آینده روی او حساب ویژه ای باز کرد. وی برای بازی در فیلم "آل" "برف روی شیروانی داغ" "یکی میخواد باهات حرف بزنه" کاندیدای دریافت جایزه فیلم فجر شد افتخارات سینمایی کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر مکمل زن از جشن بزرگ دنیای تصویر برای فیلم "زن دوم" کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر مکمل زن از بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم "آل" کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم "برف روی شیروانی داغ" کاندیدای بهترین بازیگر مکمل زن به انتخاب نویسندگان و منتقدین سایت سی نت برای بازی در فیلم "برخورد خیلی نزدیک" کاندیدای بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم "یکی میخواد باهات حرف بزنه" از سی امین جشنواره فیلم فجر آثار سینمایی: -هیوا (رسول ملاقلی پور، 1377) - شغال (اصغر نصیری، 1384) -زن دوم (سیروس الوند 1385) - پارک وی (فریدون جیرانی، 1385) -برخورد خیلی نزدیک(اسماعیل میهن دوست 1388) -پایان دوم(یعقوب غفاری 1389) -پرستوهای عاشق(فریال بهزاد 1389) -برف روی شیروانی داغ(دکتر هادی کریمی 1389) -یکی از ما دو نفر(تهمینه میلانی 1389) -شیش و بش(بهمن گودرزی 1389) -شش نفر زیر باران(علی عطشانی 1389) -پنهان(مهدی رحمانی 1389) -یکی میخواد باهات حرف بزنه(منوچهر هادی 1390) سایه های سفید مه (مجید مصطفوی 1392) مجموعه های تلویزیونی: -پول کثیف(جواد افشار) -خسته دلان(سیروس الوند) -کلاه پهلوی(ضائ الدین دری) تئاتر: چنگیزخان(چیستا یثربی) مرغ سحر(احمد آسوده) سیزده(روزبه سجادی حسینی) وب سایت رسمی آنا نعمتی www.annanemati.com وبلاگ رسمی آنا نعمتی www.1ana-nemati.blogfa.com فن پیج رسمی آنا نعمتی در فیسبوک: http://www.facebook.com/annanematifans نام اصلی: آناهیتا سیما تیرانداز (زاده ۱۳۴۹ – تهران) از بازیگران تئاتر و سینمای ایرانی است.وی کارشناسیارشد کارگردانی و بازیگری از دانشکدۀ سینما و تئاتر است. آغاز فعالیت سیما تیرانداز از سال ۱۳۶۷ با نمایشهای آموزشی مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما زیر نظر جاری سابق خود -گلاب آدینه-بود. با بازی در نقش کوتاهی در فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی به سینما آمد و سپس در فیلم بانو ساخته دیگر داریوش مهرجویی بازی کرد. اما سایههای هجوم فرصت مناسبی برای هنرنمایی او بود که برای بازی در همین فیلم نامزد جایزه بهترین بازیگر زن از یازدهمین جشنواره فیلم فجر شد. سیما تیرانداز با ناصر هاشمی ازدواج کرد ولی اکنون از هم جدا شده اند.اکنون مجید جوزانی همسر اوست. سینما هامون (داریوش مهرجویی – ۱۳۶۸) بانو (داریوش مهرجویی – ۱۳۷۰) سایههای هجوم (احمد امینی – ۱۳۷۱) جاده عشق (رجب محمدین – ۱۳۷۲) پاداش سکوت (مازیار میری – ۱۳۸۵) شکلات داغ (حامد کلاهداری – ۱۳۸۸) تلویزیون پنجرهای رو به باغچه (۱۳۷۲) بی بی یون (۱۳۷۴) دور باغ گذشت (۱۳۷۴) وکلای جوان (۱۳۷۵) دومین انفجار (۱۳۷۵) آژانس دوستی (۱۳۷۶) چای قند پهلو (۱۳۸۰) جوانی (۱۳۸۰) باران عشق (۱۳۸۰) خانهای در تاریکی (۱۳۸۲) حلقه سبز (۱۳۸۶) در چشم باد ستایش (۹۰-۱۳۸۸) سیامین روز (۱۳۸۹) چهار بهار (تله فیلم ۱۳۸۶) پس از مه (تله فیلم) دودکش (۱۳۹۲) تئاتر مرگ یزدگرد (بازیگر) هتل عروس (کارگردان) دخترک شب طولانی (کارگردان) محاله فکر کنیداینطوری هم ممکنه بشه (کارگردان و بازیگر) تله تئاتر بازرس کل (بازیگر) ۱۳۸۱ نمایش حیات خلوت (بازیگر) ۱۳۸۵ نمایش مانفیست چو (بازیگر) ۱۳۸۷ نمایش پری خوانی عشق و سنگ (بازیگر) ۱۳۸۹ نمایش آواز از دورترین کرانه مه آلود زمین (بازیگر) ۱۳۸۹ نمایش خانمچه و مهتابی (بازیگر) ۱۳۸۹ جوایز جایزه بهترین بازیگر زن از دهمین جشنواره تئاتر فجر برای نمایش مرگ یزدگرد (۱۳۷۰) جایزه بهترین بازیگر زن از بیستمین جشنواره تئاتر فجر که در آن سال داور فرمانی از اردبیل نیز بهترین بازیگر مرد برگزیده شد. نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول در یازدهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم سایههای هجوم. برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل زن از یازدهمین جشن خانه سینما برای فیلم پاداش سکوت. برنده جایزه بهترین بازیگر زن از بیست و هشتمین جشنواره تئاتر فجر برای نمایش پری خوانی عشق و سنگ ۱۳۸۸. ( ملیت: ایرانی قرن:15) ثریا قاسمی سال 1319 در تهران متولد شد. اوایل دهه 1340 با گویندگی رادیو كار حرفه ای خود را شروع كرد و سپس به تئاتر رو آورد. در همان سال ها به دوبله هم پرداخت و در سریال پرهوادار «بالاتر از خطر» صحبت كرد. در نمایش هایی مثل «آنتیگون» و «از پشت شیشه ها» (ركن الدین خسروی) و «آندورا» (حمید سمندریان) روی صحنه رفت. گذشته از فیلم كوتاه «تلفن» با ایفای یكی از نقش های اصلی «آرامش در حضور دیگران» عرصه جدی سینما را آزموده و آنقدر قدرتمند ظاهر شد كه پس از گذشت این همه سال ـ همچون عزت الله انتظامی ـ با اولین فیلم بلندش به یاد آورده می شود. همچنین ثریا قاسمی در سال های ابتدای فعالیتش در یكی از اولین سریال های تلویزیونی ایرانی با نام «پیوند» (نصرت كریمی) بازی كرد. با این همه او پس از حضور در فیلم ناصر تقوایی ـ كه چهار سال پس از ساخت امكان نمایش عمومی پیدا كرد ـ ترجیح داد فعالیت اصلی اش را در رادیو و تئاتر متمركز كند. حرفه ای كه ثریا قاسمی هنوز بعد از این همه سال كار در سینما، خودش را وابسته به آن می داند كارگردانی و بازیگری صداست. فیلم اول ناصر تقوایی علاوه بر این كه در جریان سینمای تجاری ایران تجربه نامتعارفی بود، تصویر بسیار متفاوتی از شخصیت زن به نمایش گذاشت. اهمیت این موضوع از آن روست كه در فیلم های «قیصر» و «گاو» زن نقش چندانی نداشت و شاید بتوان ثریا قاسمی را پس از تاجی احمدی «خشت و آینه» دومین زنی دانست كه در نقشی تأثیرگذار، عمیق و ماندگار درخشید. او برخلاف مادرش (حمیده خیرآبادی) در فیلم های كمی بازی كرد و عمده تجربه های سینمایی اش مربوط به ده سال اخیر است. در اوایل دهه 1370 ثریا قاسمی در چند برنامه تلویزیونی حضور یافت كه نمی توان آن ها را نمایش تلویزیونی به حساب آورد و طبعاً در كارنامه حرفه ای او به عنوان بازیگر جایی ندارند. یكی از این تجربه ها، برنامه ای بود كه قاسمی در محاصره دكوری عجیب و غریب همراه با شمع های روشن و رنگ های تند صحنه و در پوششی فاخر، اشعار شاعران كلاسیك ایرانی را دكلمه می كرد و یكی از دو مجری این مجموعه نامه عرفانی و آموزنده بود. این بازیگر باسابقه سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون پس از این كه به خاطر بازی در «مارال» در جشنواره فجر تحسین شد، به بازی در فیلم های كمدی گرایش پیدا كرد كه آخرین كار به نمایش درآمده اش انتقادهای بسیاری را به همراه داشت. دو سریال تلویزیونی «در پناه تو» (حمید لبخنده) و «شب دهم» (حسن فتحی) با بازی ثریا قاسمی محبوبیت فراوانی پیدا كرد. در كنار این ها بازی او در تله تئاترهایی مثل «به سوی دمشق» (حمید سمندریان)، «نكراسوف» (محمد رحمانیان) و «به سوی كعبه» (تاجبخش فناییان) به چشم آمد. فریدون جیرانی در «شام آخر» نقش متفاوتی به ثریا قاسمی واگذار كرد كه فرق زیادی داشت با چهره مادرانه و سنتی او در فیلم ها و سریال های متعدد. بازی كوتاهش در همین فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش مكمل را از جشن خانه سینما برای او به همراه داشت. نام : الناز لیندا کیانی متولد ۲۳ شهریور ۱۳۵۹ در آبادان است ،اصالتا شیرازی است ، ۴ برادر و یک خواهر دارد که همه در خارج کشور زندگی می کنند و خودش با مادرش به تنهایی زندگی می کند ،بسیار مهربان و دوست داشتنی و خوش اخلاق است ،فوق لیسانیس فلسفه دارد اما عشق به بازیگری او را به این عرصه کشاند ، یک دوره کوتاه کلاس بازیگری در دانشگاه علامه نزد آقای شریفی نیا و خانم حاجیان گذراند. و بعد از آن یک دوره کلاسهای بیان و بدن در کلاسهای آقای سمندریان ،خانم مهتاب نصیرپور یکی از بهترین معلمهایی بودند که با مهربانی و صبوری به او کمک کردند ،فیلمنامه نویسی را خیلی دوست دارد و حتما به طور حرفه ای آن را دنبال می کند ،کارش را با نقش ” مهتاب ” در سریال تلویزیونی ساعت شنی آغاز کرد از جمله فعالیتهای هنری اش عبارتند از :ساعت شنی ، روز حسرت و رستگاران گوهر خیر اندیش از بازیگران قدیمی و صاحب نظر سینما و تلویزیون ایران میباشد که کارهای بسیار فراوانی انجام داده که به نوبه ی خودش همه خوب بوده و استقبال زیادی شده از کارهاش،برای دیدن عکس های جدید گوهر خیراندیش و همچنین خواندن بیوگرافی گوهر خیراندیش به ادامه ی مطلب بروید گوهر خیراندیش (به انگلیسی: (زاده ۱۳۳۳ ) بازیگر معروف سینمای ایران است. وی دارای لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا است. همسرش جمشید اسماعیلخانی بود. زندگینامه گوهر خیر اندیش در ۱۳۳۳ در شیراز متولد شد. از سال ۱۳۴۹ فعالیت ایشان با گروه تئاتر در استان فارس آغاز شد. از ابتدا که وارد عرصه سینما و تلویزیون شد بازیاش را همگان پسندیدند. او با فیلم روزهای انتظار آغاز کرد و با فیلم بانو خوش درخشید. جوایز گوهر خیر اندیش دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل زن: زیر بامهای شهر، روز باشکوه، مدرسه پیرمردها، چهره و ارتفاع پست / بیستمین جشنواره فیلم فجر تندیس بهترین بازیگر نقش دوم زن: دنیا و واکنش پنجم / هفتمین جشن خانه سینما شهریور ۱۳۸۲ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن: رسم عاشق کشی / بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر بهمن ۱۳۸۲ فیلمشناسی سینما روزهای انتظار (اصغر هاشمی – ۱۳۶۵) با من از فردا بگو (۱۳۶۶) شاخههای بید (امرالله احمدجو – ۱۳۶۷) شب حادثه (سیروس الوند – ۱۳۶۷) روز باشکوه (کیانوش عیاری – ۱۳۶۷) زیر بامهای شهر (اصغر هاشمی – ۱۳۶۸) سایه خیال (حسین دلیر – ۱۳۶۹) مدرسه پیرمردها (علی سجادیحسینی – ۱۳۷۰) بانو (داریوش مهرجویی – ۱۳۷۰) عیالوار (پرویز صبری – ۱۳۷۱) لبه تیغ (جمال شورجه – ۱۳۷۱) یک مرد، یک خرس (مسعود جعفریجوزانی – ۱۳۷۱) چهره (سیروس الوند – ۱۳۷۴) بوی خوش زندگی (ابوالحسن داودی – ۱۳۷۳) ساغر (سیروس الوند – ۱۳۷۶) جنگجوی پیروز (کمال تبریزی – ۱۳۷۷) شیدا (کمال تبریزی – ۱۳۷۷) میکس (داریوش مهرجویی – ۱۳۷۸) سهراب (سعید سهیلی – ۱۳۷۸) مربای شیرین (مرضیه برومند – ۱۳۷۹) نان و عشق و موتور ۱۰۰۰ (ابوالحس داودی، ۸۰ – ۱۳۷۹) ارتفاع پست (ابراهیم حاتمیکیا – ۱۳۸۰) توکیو بدون توقف (سعید عالم زاده – ۱۳۸۱) دنیا (منوچهر مصیری – ۱۳۸۱) واکنش پنجم (تهمینه میلانی- ۱۳۸۱) رسم عاشق کشی (خسرو معصومی – ۱۳۸۱) سیزده گربه روی شیروانی (علی عبدالعلیزاده – ۱۳۸۲) مکس (سامان مقدم – ۱۳۸۲) پوکر (کاظم راست گفتار – ۱۳۸۲) گل یخ (کیومرث پوراحمد – ۱۳۸۳) تردست (محمدعلی سجادی – ۱۳۸۳) بی وفا (اصغر نعیمی – ۱۳۸۵) محاکمه (ایرج قادری – ۱۳۸۵) دایره زنگی (۱۳۸۶) یک اشتباه کوچولو (محسن دامادی ۱۳۸۷) کلانتری غیرانتفاعی (۱۳۸۷) صندلی خالی (۱۳۸۷) دعوت (۱۳۸۷) تهران ۱۵۰۰ (۱۳۸۷) شش نفر زیر باران (۱۳۸۹) تلویزیون مدرس (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۶۶) آینه (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۶۸) روزی روزگاری (امرالله احمدجو – مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۱) روزگار وصل (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۱) همسایهها (مجموعه تلویزیونی – محمد حسین لطیفی ـ ۱۳۷۹) میوه ممنوعه (مجموعه تلویزیونی – ١٣٨۶ ) اشکها و لبخندها (مجموعه تلویزیونی – ۱۳۸۸) سریال دختران حوا (مجموعه تلویزیونی ) الناز شاكردوست در سال 1363 در يكي از محله هاي تهران چشم به دنيا گشود..در دوران دبستان عاشق بازيگري شد.دانشجوي تئاتراز دانشكده هنرو معماري دانشگاه تهران است. كلا انساني عجيبي است.. عاشق فوتبال است شبيه بازيگري ! مادر خود را بسيار دوست دارد. و عجيب ترين نكته در زندگي او دوست صميمي اوست. مدرک تحصیلی: دانشجوي تئاتر از دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد تهران بله دوست صميمي او گوهر خير انديش است كه حداقل 30 سال از او بزرگتر است.به طور اتفاقي وارد سينما شد.به گفته كيومرث پوراحمد وقتي دنبال يك بازيگر حدودا 20 ساله ميگشته كه الناز رو ديده و از بازي وي كه در ان موقع در تئاتر بازي مي كرده خوشش امده و او را در فيلم گل يخ به عنوان بازيگر نقش اول بازي داده است. بازي هاي مختلف و نقش هاي مختلف كه از او ديديم او را يك بازيگر باهوش و با استعداد معرفي كرده است. بازي هاي متفاوت نظير يك دختر پولدار در عروس فراري ... يك دختر شل و ول در مجردها(واقعا فوق العاده بود).. يك دختر نسل سومي در چه كسي امير را كشت (بازي او در اين فيلم عالي بود..بسيار بهتر از نيكي كريمي . مهناز افشار و...)و بازي بسيار زيباي او در فيلم بي وفا(به عنوان يك دختر پايين خيابوني كه عمرا هيچ بازيگري نمي تونست اين نقش را به اين خوبي بازي كن).در اين سه سال و تا سن 22 سالگي بازي در 11 فيلم يك امار فوق العاده براي يك بازيگر است.منتقدين بسياري از همان اول از بازي او تعريف كرده اند. حتي هنرمنداني مانند مرحوم منوچهر نوذري از بازي وي تعريف كرده اند.همچنين مهدي فخيم زاده كارگردان خوب كشورمان عنوان كرده است كه الناز شاكردوست به زودي بهترين بازيگر سينماي ايران خواهد شد مجموعه آثار: - گل یخ (کیومرث پوراحمد - 1383) جشنواره ها و جوایز: نیوشا ضیغمی تاریخ تولد و محل تولد: متولد ۱۸ تیر ۱۳۵۹ تهران ، بازیگری که در جشنواره ۲۴ فیلم فجر چهره ای ناآشنا بود .از بازیگران موفق کانون سینما گران جوان (ورودی سال ۱۳۸۲) که بلافاصله پس از پایان دوره آموزشی خود مشغول به کار در عرصه حرفه ای سینما و تلویزیون شد.نیوشا بواسطه استعداد و توانایی و تلاش مستمر خود توانست در مدت کوتاهی در فیلم های سینمایی بزرگی در نقش اول کار کند. نیوشا ضیغمی فارغ التحصیل رشته روانشناسی و متولد ۱۸ تیر سال ۱۳۵۹ تازگی ها نامزد کرده که همسرش در کار هنری فعالیت ندارد و از قهرمانان ورزش رزمی است. در دوره بازیگری کانون سینما گران جوان با سریال «در چشم باد»مسعو جعفری جوازانی در سال ۱۳۸۲ کار حرفه ای را آغاز کرد. نیوشا ضیغمی در سال ۱۳۸۵ بازی خود رادر «پارک وی » به اتمام رساند. «پارک وی » مطمئنا یکی از کارهای ارزشمند او ست به خاطر کار کردن با کارگردان بزرگی همچون فریدون جیرانی.اما نیوشا زیاد در بازی در این فیلم راضی نیست چون در زمان منتاژ فیلم سکانس های خوب نیوشا را خذف کر ده بودند. سحر قریشی متولد ۱۳۶۶ است . همسر او مهران اخوان ذاکری است و ۲۵ سال سن دارد . زندگی مشترک آنها چند سالی است که آغاز شده و روز های خوبی را با هم پشت سر میگذارند . سحر قریشی تنها یک برادر دارد و رنگ های مورد علاقه اش مشکی ، آبی و قرمز است . سحر قریشی دوست دارد هر چه زود تر به اوج برسد و این آینده را برای خود پیش بینی میکند . برای قریشی نوع پوشش و لباس خیلی اهمیت دارد . او حسین سهیلی زاده را مانند پدرش دوست دارد. سحر قریشی در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس درباره نحوه ورودش به تلویزیون گفت: من کار اولم در زمینه بازیگری فیلم سینمایی «لج و لجبازی» به تهیه کنندگی آقای زبر دست بود. در مراحل پایانی این کار بودم که از طریق آقای خیرابی به آقای سهیلیزاده معرفی شدم. آقای سهیلی زاده از من دعوت کرد تا برای نقش یلدا که حدود ۳۵۰ نفر کاندید داشت، تست بدهم و خوشبختانه پس از تست مورد قبول واقع شده و برای بازی در این نقش آمدم. ………………………………… سحر قریشی: خودم را نمیگیرم سریال دلنوازان هم مثل خیلی از کارهای دیگر، برای بینندگانش سورپرایز داشت. سحر قریشی در این سریال چهره شد و یک شبه ره صدساله رفت… سعید سهیلیزاده، همیشه عادت دارد درسریالهایش، بازیگران تازهای را به جامعه معرفی کند؛ او اینبار هم، باحضور سحر قریشی اینکار را انجام داده. دختری که نقش اصلی سریال است و باید منتظر ماند و دید چقدر، میتواند دراین عرصه موفق باشد و کارش را به درستی انجام دهد! سریال دلنوازان، بسیار پرطرفدار شده و حتما شما هم دوست دارید با بازیگر اصلی آن از نزدیک آشنا شوید. یلدا یا سحر، دختر خوشچهرهای است که با سریال دلنوازان، مهمان خانههای ما است. سحر قریشی ۲۲ ساله و متاهل است، بسیار سینما را دوست دارد و با همین علاقه، توانسته به دنیای بازیگری قدم بگذارد. زندگی زناشوییاش برایش مهم است، آنقدر که تلفن همراهش را هم، همسرش جواب میدهد و همهجا با اوست. مهران اخوان ذاکری از پای تلفن، مرد منطقی و روراستی بهنظر میآید. درآیندهای نزدیک، حتما با هردوی آنها به گفتوگو مینشینیم. فعلا این شما و این هم سحر قریشی، البته درنمایی کوچک. وقتی سرکار فیلم سینمایی «لج و لجبازی» به کارگردانی آقای برقعی بودم، با آقای خیرابی همکار بودم. ایشان که از قبل برای بازی درسریال دلنوازان قرارداد داشت، به من گفت آقای سهیلیزاده برای سریالاش بهدنبال یک بازیگر میگردد، دختر جوانی که نقش اول کار را هم تجربه کند. آقای سهیلیزاده تقریبا ۳ ماهی میشد که دنبال شخصیت یلدا بود تا اینکه من تست دادم و قبول شدم. میتوان گفت تقریبا ۸-۷ ماه است که دردنیای بازیگری حضور دارم. برای نقش سایه درفیلم آقای برقعی هم، توسط یکی از دوستان همسرم به این کار ایشان معرفی شدم و تست دادم. نه کلاس بازیگری رفتهام و نه تحصیلات این رشته را دارم و هیچ دورهای هم ندیدهام. از بچگی به بازیگری علاقه داشتم؛ اما به آنصورت که بخواهم کلاس بروم، به بازیگری نگاه نکردم. بیشتر، کار تجربی را ترجیح میدهم. این علاقه درمن وجود داشت تا اینکه ازدواج کردم. از وقتی متاهل شدم، بهطور جدیتر این قضیه را دنبال کردم، تا اینکه دورادور و توسط دوستان و آشنایان، به پشتصحنه کارهای مختلف سینمایی یا تلویزیونی میرفتم، یعنی درجریان اتفاقات بودم؛ اما فکر نمیکردم روزی بتوانم به این راحتی وارد این حرفه شوم. همسرم مشوق و مشاورم نزدیک ۳ سال است که ازدواج کردهام و شاید برای همه جالب باشد که من بعد از ازدواج، وارد دنیای بازیگری شدم؛ اما خود مهران هم به این کار علاقهمند است و هنر را دوست دارد. دراصل، من به پیشنهاد خودش وارد این کار شدم. بنابراین، از اجازه او متعجب نیستم! الان هم ایشان، علاوه برمشوق بودن برای من، مشاورم هم است. اگر پیشنهادی برای بازی شود یا کاری را بخواهم انجام دهم، اول از همه با او مشورت میکنم. او همیشه همراه و همقدم با من است. حتی روزهایی که از او میخواهم درکنار من باشد، سرصحنه میآید و به من انرژی میدهد. تجربه نقشهای متفاوت همه کارهایم را دوست دارم و فکر نکنم که چون از یک کار طنز سینمایی شروع کردهام، باید همین نقش را ادامه دهم. اتفاقا دوست دارم نقشهای متفاوتی را تجربه کنم. دوست دارم یک کاراکتر طنز بازی کنم، یک نقش منفی و حتی یک نقش تاریخی! برای همراه شدن با این ایدههای ذهنیام و نزدیک شدن به نقش یلدا، آقای امیر سلیمانی و محمد حاتمی بسیار به من کمک کردند. البته قبلا تجربه کاری با آنها نداشتم؛ اما الان از نظر فکری و بازی، خیلی به من راهنمایی میکنند. بیشتر از سنم به نظر میرسم متولد سال ۱۳۶۶ هستم و میدانم سنم خیلی بیشتر بهنظر میآید؛ فکر میکنم علتش هم بهخاطر نقشم دراین سریال است و همچنین از بچگی، همه میگفتند سنت بیشتر بهنظر میآید، چون نوع نگاهم به زندگی، از همسنوسالهای خودم متفاوتتر بود. قبل از اینکه وارد دنیای بازیگری شوم، مدرک بینالمللی آرایشگری داشتم. دنبال کارهای هنری بودم. هرازگاهی هم، به دوستانم بهصورت تفریحی کمک میکردم. با اینکه همسرم هم مدرک بینالمللی آرایشگری دارد، اما دوست نداشت وارد این کار شوم و احتیاج مالیاش را هم نداشتم. درکار آقای زبردست، فیلم سینمایی «لجولجبازی» چهره متفاوتتری دارم. شاید چون سن کاراکترم هم، با خودم متفاوت است؛ من درآنجا یک دختر ۱۸ سالهام؛ اما در دلنوازان، یک دختر ۲۵-۲۴ سالهام. پس هم درگریم من تاثیر داشته و هم درنحوه بازیام. کاراکتر سایه با یلدا در دلنوازان خیلی فرق دارد. درفیلم لج و لجبازی، کمدی موقعیت ایجاد میشد؛ اما اینجا همهچیز رئال و واقعی است. زمان مفید فیلم دیدن کتاب خواندن را دوست دارم و حتما آن را ادامه خواهم داد، چون با این کار، حرفهایتر به این قضیه نگاه و فکر خواهم کرد. قبلا هم کتاب میخواندم، ولی نه رمان، بلکه همیشه کتابهای روانشناسی میخواندم و دوباره قصد دارم دایره مطالعاتم را گسترش بدهم؛ اما با تمام این اوصاف، فیلم دیدن را بیشتر از کتاب خواندن دوست دارم. شاید دلم بخواهد هرچقدر زمان دارم را خرج فیلم دیدن کنم، اما برای خواندن کمی تنبلم. همه بازیگرها، وقتی کارشان را از صفر شروع میکنند، آرزوی ****استار شدن دارند، من هم خیلی به اینکار علاقه دارم. امیدوارم دراین راهی که خدا برای من باز کرده موفق شوم نفر آخری که به دلنوازان رسید من با ۲ گروه بیشتر کار نکردم؛ اما باید بگویم گروه سریال دلنوازان با مدیریت آقای سهیلیزاده، خیلی صمیمی و گرم بود و من درآن، بسیار احساس آرامش میکردم. درضمن همه کارهایی که از آقای سهیلیزاده مثل ترانه مادری یا آخرین دعوت دیده بودم، کارهای بسیار موفقی بودند. به همین خاطر، با خودم فکر میکردم انتخابهای ایشان، هیچوقت غلط نیست و ۱۰۰درصد درمن یک چیزی دیده که برای این نقش انتخابم کرده است. همین فکر، به من اعتماد بهنفس میداد. کار با آقای سهیلیزاده خیلی جذاب است و واقعا به این مسئله افتخار میکنم. خیلی از او ممنون هستم که به من اعتماد کرد تا این نقش، تجربه خوبی برای من درکنار ایشان باشد. اگرچه حتی اگر به موفقیتهای بزرگتر هم برسم، دلیلی نمیبینم خودم را بگیرم. ارتباطم با دوستانم کم شده متاسفانه از وقتی سرکار دلنوازان رفتم، ارتباطم با دوستانم کم شده است. البته سعی میکنم تا آنجا که میتوانم، این ارتباط را حفظ کنم؛ اما از نظر زمانی، بسیار زیاد به مشکل خوردهام. چون درگذشته من درخانه بیکار بودم و وقت کافی داشتم؛ اما الان دیگر این ارتباط کمرنگتر شده، از نظر زمانی حتی به زندگی خودم هم کمتر میتوانم برسم. قطعا بعد از پایان فیلمبرداری اگر دیگر سرکار نباشم، همهچیز به حالت نرمال گذشته خود برمیگردد. ۱۰۰درصد اگر دوستانم منطقی باشند، کمی به من حق میدهند. حواس جمع زندگیام خیلی دوست دارم به خانه و زندگیام برسم. خانه و زندگی هرکسی که آرام باشد، همان آرامش به محیط کارش هم منتقل میشود؛ ولی اگر عکس آن باشد، قطعا اتفاقات منفی زیادی میافتد. الان که سرکار هستم، سعی میکنم بیشتر به زندگی و خانهام اهمیت بدهم، چون بیشتر زمانم را کار میگیرد و حالا باید حواسم به زندگیام باشد. هماهنگ کردن زندگی و کار، خیلی سخت است، من هم دارم از لحاظ تجربی، از آخر شروع میکنم! همسرم و همراهیاش هم، خیلی به اوضاع زندگیمان کمک میکند. خدا را شکر. یلدا، ۱۰۰درصد واقعی است. ما مثل یلدا خیلی زیاد داریم. شاید فقط کمی مدل آن متفاوت باشد یا فقط اتفاقاتی که برای آن میافتد، فیلم است! ولی خود شخصیت او، بسیار واقعی است و من سعی کردم آن را خیلی واقعی نشان دهم. من در روز چهارم اسفند ماه سال 1357 درست سه ماه قبل از اینکه برای اولین بار سوار هوا پیما بشم, در یکی از شهر های کوچک دانشجوی آلمان به اسم لان گسین به دنیا آمدم و بعد از سه ماه در لوایل سال 1358 که مصادف شد با اتمام تحصیلات پدرم, وقوع انقلاب, آغاز دلتنگی های مادرم و هفت ساله شده خواهر بزرگم ما به کشور بازگشتیم و به دلیل کار پدرم به مدت 6 سال در شمال کشور ساکن شدیم و من , خواهر بزرگترم و خواهر و برادر کوچکترم که در همان شهر های شمال کشور به دنیا آمدند و به خوانواده ما پیوستند دوران کودکیمان را تا قبل از مدرسه رفتن من در فضایی خوش و آرام گذراندیم و بعد از 6 سال, خانواده 6 نفری ما به تهران آمد و در تهران ساکن شد و من به مدرسه رفتم .
نعمتی در « زن دوم » سیروس الوند یکی از نقش های اصلی را بر عهده دارد و در یک سکانس، جایی که از بهرام (محمدرضا فروتن) می خواهد که به او فرصت بدهد، بیادماندنی است.
- دلباخته (خسرو معصومی، 1379)
- زندانی 707 (حبیب الله بهمنی، 1381)
- انتخاب (تورج منصوری، 1383)
- سوغات فرنگ (کامران قدکچیان، 1384)
-هدف اصلی(قدرت الله صلح میرزایی 1385)
- دعوت (ابراهیم حاتمی کیا، 1387)
- آل (بهرام بهرامیان، 1388)
- مسافر (سیروس مقدم، 1378)
- سایه آفتاب (محمدعلی آهنج، 1384)
نام خانوادگی اصلی: همتی
سمت (در بخش های): بازیگران،
تاریخ تولد: 1352
محل تولد: تهران
ملیت: ایران
مدرك تحصیلی: دیپلم
بیوگرافی:
در سال 1372 با نمایش تنبورنوازان (هادی مرزبان) بازی در تئاتر را آغاز کرد و در سال 1374 با بازی در مجموعه تلویزیونی دبیرستان خضراء (اکبر خواجویی) شناخته شد. او تا به امروز در مجموعه های بسیاری بازی کرده است.
آناهیتا همتی بازی در سینما را در سال 1375 و با فیلم به نمایش درنیامده افسانه پوپک طلایی (خسرو شجاعی) آغاز کرد و اولین فیلمی که از او بر پرده سینماها به نمایش درآمد در سال 1378 و با نام عشق کافی نیست (مهدی صباغزاده) بود.
آناهیتا همتی هیچگاه ندرخشید. هیچگاه آنطور که باید دیده نشد، اما حضور فعالش در تلویزیون و بازیهای روان و راحت او باعث شده تا همچنان پرکارترین بازیگر تلویزیونی باشد.
شاید بهترین و ماندگارترین حضورش در تلویویون مربوط به بازی مجموعه تلویزیونی کلانتر (محسن شامحمدی) و بخصوص خانه به دوش (رضا عطاران) باشد.
آناهیتا همتی بازیگری است كه این روزهاچهرهاش برای خیلی از بینندگان تلویزیونیآشناست، بازیگری كه در دو، سه سال اخیر، جزوپركارترین بازیگر زن در تلویزیون بود. فردی كههیچگاه دچار غرور نشده و همیشه از این خصلتبد كه ممكن است هر بازیگری دچارش شود و اورا از عرش به فرش برساند، دوری میكند.
آناهیتا دارای روحیهای بانشاط است وهیچگاه خندیدن را فراموش نمیكند، همانطوركه در سریالهایش او را همیشه اینطور میبینیداو معتقد است تا انسان میتواند بخندد و شادباشد، چرا افسردگی و چرا بداخلاقی... همتی در اول مرداد ماه 1352 در تهران بهدنیا آمد، پس از اینكه دیپلمش را در رشته علومتجربی گرفت، وارد عرصه بازیگری شد و در سال69 وارد كلاسهای تئاتر گردید، اولین كار جدیاو نمایش تنبورنواز بود، پدر او مهندس و مادرشكارمند است و خانوادهای كم جمعیت را تشكیلمیدهند، دیگر فرزند خانواده برادرش «آرین»است كه 13 سال از او كوچكتر میباشد.
فیلمهای سینمایی:
افسانه پوپک طلایی (خسرو شجاعی، 1375)
عشق کافی نیست (مهدی صباغزاده، 1377)
دختری به نام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور، 1379)
قلبهای ناآرام (مجید مظفری، 1380)
بخشی از مجموعه های تلویزیونی:
دبیرستان خضراء (اکبر خواجویی، 1374)
بهشت گمشده (کامران قدکچیان، 1375)
کهنه سوار (اکبر خواجویی، 1376)
چراغ جادو (یک قسمت، همایون اسعدیان، 1379)
برگبار (اکبر خواجویی، 1379)
روزهای مهتابی (سپهر محمدی، 1379)
خانه آرزوها (سیامک سهیلی زاده، 1380)
نسیم رویا (1381)
کلانتر (محسن شاه محمدی، 1381)
طلسم شدگان (داریوش فرهنگ، 1382)
خانه به دوش (رضا عطاران، 1383)
فيلم شناسی : مشاور كارگردان (۱) / بازيگر (۱۰) / عروسك گردان (۱) / بازيگران عروسكي (۲) / طراح عروسك (۱) / گويندگان عروسكي (۲) / ساخت عروسك (۱)
• مشاور كارگردان : (۱)مورد
(۱۳۸۰)
۱ - تارزن و تارزان (۱۳۸۰)
بازيگر :
نقطه سر خط
چك (۱۳۹۰)
آخرين سرقت (۱۳۸۹)
آقا يوسف (۱۳۸۹)
كلاغ پر (۱۳۸۶)
قاعده بازي (۱۳۸۵)
اسب (۱۳۸۴)
يك بوس كوچولو (۱۳۸۴)
در به درها (۱۳۸۳)
ماهي ها عاشق مي شوند (۱۳۸۳)
تارزن و تارزان (۱۳۸۰)
شهر زنان (۱۳۷۷)
۹ كارآگاه 2 (۱۳۶۷)
۱ ميهمان ناخوانده (۱۳۶۷)
• عروسك گردان : (۱)مورد
(۱۳۸۰)
۱ - تارزن و تارزان (۱۳۸۰)
• بازيگران عروسكي : (۲)مورد
(۱۳۷۰)(۱۳۶۰)
۱ - الو!الو! من جوجوام (۱۳۷۳)
۲ - شهر موش ها (۱۳۶۴)
• طراح عروسك : (۱)مورد
(۱۳۷۰)
۱ - الو!الو! من جوجوام (۱۳۷۳)
• گويندگان عروسكي : (۲)مورد
(۱۳۸۰)(۱۳۶۰)
۱ - تارزن و تارزان (۱۳۸۰)
۲ - گلنار (۱۳۶۷)
• ساخت عروسك : (۱)مورد
(۱۳۸۰)
۱ - در به درها (۱۳۸۳)
۱ - در شب عروسی (۱۳۸۷)
۲ - دعوت (۱۳۸۷)
۳ - ملودی (۱۳۸۶)
۴ - سربلند (۱۳۸۵)
۵ - محاكمه (۱۳۸۵)
۶ - شاهزاده ایرانی (۱۳۸۴)
۷ - رستگاری در 20/8 دقیقه (۱۳۸۳)
۸ - سرود تولد (۱۳۸۳)
۹ - بله برون (۱۳۸۲)
۱۰ - معادله (۱۳۸۲)
۱۱ - عشق فیلم (۱۳۸۱)
۱۲ - دختر شیرینی فروش (۱۳۸۰)
۱۳ - شام آخر (۱۳۸۰)
۱۴ - خاكستری (۱۳۷۹)
۱۵ - مارال (۱۳۷۹)
۱۶ - حریف دل (۱۳۷۵)
۱۷ - مجسمه (۱۳۷۱)
۱۸ - خواستگاری (۱۳۶۸)
۱۹ - ستاره و الماس (۱۳۶۷)
۲۰ - خانه ابری (۱۳۶۵)
۲۱ - زنده باد..... (۱۳۵۸)
۲۲ - آرامش در حضور دیگران (۱۳۵۱)
نام خانوادگی : حبیبی
تاریخ تولد : 1368/5/21
محل تولد : تهران
وضعیت تاهل : متاهل
میزان تحصیلات : دانشجوی رشته تدوین
-------------------------------------------
الناز حبیبی در 21 مرداد ماه سال 1368 در تهران به دنیا آمد. او دانشجوی رشته تدوین است. الناز حبیبی از سال ۱۳۷۸ کارش را با کانون پرورش فکری کودکان شروع کرد. الناز حبیبی برای ۳ فیلم از کیانوش عیاری جلوی دوربین رفت، سریال «فاصله ها» را بازی کرد و بعد با پروژه سینمایی «پیتزا مخلوط» همکاری کرده، سریال «سی امین روز» که در ماه رمضان پخش شد را بازی کرد و در سریال آقای «سیروس مقدم» به نام تاثریا در نقش دختر کوچک خانواده ایفای نقش کرد. او در فیلم مناسبتی ماه رمضان به نام دودکش نیز نقش آفرینی کرده که در ماه رمضان 92 هرشب از شبکه یک پخش خواهد شد.
فیلم سینمایی:
فصل باران های موسمی 1388
پیتزا مخلوط 1389
سریال ها
روزگار قریب 1386
فاصله ها 1389
پنج کیلومتر تا بهشت 1390
سی امین روز 1390
تا ثریا 1390
لبه آتش 1390
فراموشی 1391
به خاطر مونا 1391
دودکش 1392
با بازی در فیلم « گل یخ » ساخته کیومرث پوراحمد به سینما آمد و ظرف کمتر از یک سال در پنج فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد. تفاوت بازی او در دو فیلم « گل یخ » و « مجردها » نشان از توانایی های او دارد.
شاکردوست در « بی وفا » اولین ساخته منتقد قدیمی سینما - اصغر نعیمی - بهترین بازی کارنامه سینمایی اش را به نمایش گذاشت.
- مجردها (اصغر هاشمی - 1383)
- عروس فراری (بهرام کاظمی - 1383)
- چند می گیری گریه کنی؟ (شاهد احمدلو - 1384)
- قتل آن لاین (مسعود آب پرور - 1384)
- چه کسی امیر را کشت؟ (مهدی کرم پور - 1384)
- بی وفا (اصغر نعیمی - 1385)
- قاعده بازی (احمدرضا معتمدی - 1385)
- کارناوال مرگ (رضا اعظمیان - 1385)
- خدا نزدیک است (علی وزیریان - 1385)
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از نهمین دوره جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « مجردها » - 1384
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از دهمین دوره جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « چه کسی امیر را کشت؟ »
یک سال بعد با بازی در فیلم«تر دست»محمد علی سجادی و کار با این کارگردان با تجربه به او بازیگری را بیشتر آموخت تا این باعث شد که سجادی نام اورا در کنار بازیگرهای مورد علاقه اش قرار دهد.بعد از تجربه «تردست » محمدعلی سجادی او را برای بازی در فیلم «شوریده» در اواخر سال ۱۳۸۳ انتخاب کرد.
نیوشا ضیغمی با بازی در فیلم «شوریده » گامی بزرگ در سینما برداشت و با حضور در جشنواره ۲۴ فیلم فجر باعث شد نامزد دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن شود و با هدیه تهرانی رقابت کند.که خودش گوشه ایی از موفقیتش را بازی در فیلم «شوریده» و همکار اش با محمدعلی سجادی می داند.
«مواجهه » که در جشنواره ۲۴ فیلم فجر هم حضور داشت باعث شد تا داوران جشنواره نگاه حرفه ایی روی نیوشا داشته باشند و او را جز بازیگران حرفه ایی قرار دهند.
«اخراجی ها » بدلیل حضور بازیگران بزرگ خانه درس بزرگی برای نیوشا ضیغمی بود.که پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را با بازی در فیلم مسعود ده نمکی یدک می کشد.
اما در جشنواره ۲۵ فیلم فجر هم حضور خوبی داشت با سه فیلم «پارک وی » «اخراجی ها » و «گناه من» که در این فیلم با حمید گودرزی همبازی بوده است که در این میان کار ده نمکی یعنی «اخراجی ها» با استقبال مردم روبرو شد ودر ایام عید در حال اکران است که در آن فیلم که تنها فیلم اکران شده از اوست حضور درخشانی داشته است و از نظر خیلی از سینماگران آینده روشنی در انتظار اوست.
وی با بیان اینکه بازیگران در کار روتین تلویزیونی بیشتر دیده میشوند، درباره بازتاب سریال «دلنوازان» اظهار داشت: استقبال مردم از این سریال خیلی خوب است و مردم در کوچه و خیابان مرا میشناسند و مورد محبتشان قرار گرفتهام. البته در این کار استرس هم داشتهام، چون در کنار پیشکسوتان بزرگی ایفای نقش میکردم و کار اولم بود.
وی افزود: من برای بازی در چنین سریال پر قسمتی تجربه چندانی نداشتم. ضمن اینکه نقشم هم پررنگ بود اما آقای سهیلیزاده با من همراهی کرد و کمکهای او مرا به اینجا رساند.
وی درباره انتخاب بازیگران و اینکه آیا دوست داشته به جای بازیگر دیگری در این سریال ایفای نقش کند؟ پاسخ داد: من در جایگاهی نیستم که بخواهم در این باره صحبت کنم ولی به نظرم انتخاب بازیگران خوب است. روزی که من برای تست آمدم فقط برای نقش یلدا آمدم و امروز هم فکر میکنم هرکدام از بچهها به بهترین شکل در جای خود قرار گرفتهاند.
قریشی درباره نقش یلدا نیز عنوان داشت: به نظر من تمام گیرایی داستان در این است که پیش زمینهای از زندگی یلدا وجود نداشته باشد. یلدا خودش پر از نگرانی و معماست و همین است که این جذابیت را برای این نقش ایجاد کرده است. تا آخر داستان مشخص نمیشود که یلدا که و چه بوده و همین تعلیق باعث میشود تا این نقش برای مخاطب خاکستری به نظر برسد و نداند که مثبت است یا منفی.
بازیگر نقش یلدا درباره اینکه دوست دارد همچنان در تلویزیون بازی کند و یا به سینما برود تیز تصریح کرد: به خاطر اینکه تلویزیون رسانه ملی است، پر بینندهتر است و قشر بیشتری از جامعه تلویزیون میبینند. ولی هم سینما و هم تلویزیون میتوانند بازیگر را نشان بدهند و انتخاب درست نقشها در این میان خیلی مهمتر است تا تکرار مکرر یک نقش. در تلویزیون میتوان به قیمت تکراری شدن دیده شد، ولی من دوست دارم در هر دو ژانر دیده شوم و نقشهای متفاوتی را تجربه کنم.
وی با بیان اینکه من بیشتر برایم نقش و فیلمنامه مهم است و سینما و تلویزیون زیاد فرقی ندارد، گفت: یلدا را دوست دارم و با آن ارتباط برقرار کردهام البته خیلی به من شباهت ندارد اما در اتفاقاتی که برایش میافتد، خودم را به جای او میگذارم و ری اکشنها از طرف خودم بوده است.
سیاوش خیرابی معرف من بود
سالهای بین اول ابتدایی تا گرفتن دیپلم ساده ترین, سطحی ترین و بی دغدغه ترین سالهای زندگی من بود . بدون هیچ اوج و فرودی. مثل یک شاگرد خوب, مودب و سر به زیر و هیجان انگیز ترین قسمت سالهای تحصیلی من شرکت در برنامه های ورزشی و فرهنگی بین مدارس بود!
تا اینکه در تابستان سال 1374 زمانی که هفده سالم بود برای گذراندن اوقات فراغت در یکی از کلاسهای عروسک گردانی فرهنگسرای امیر کبیر ثبت نام کردم و با فضای تازه ای آشنا شدم که خیلی لذت بخش تر از فضای یکنواخت , تکراری و بی هیجانی بود که تا آن زمان داشتم .فضایی که آدم را وادار به فکر کردن و ایجاد خلاقیت می کرد و دو سال بعد, همزمان با امتحانات نهایی سال چهارم دبیرستان از طرف معلمی که در آن کلاس با هم آشنا شده بودیم به یک گروه تئاتر عروسکی که برای جشنواره عروسکی آماده می شدند معرفی شدم و آغاز به کار کردم .
صحنه, اجرا و تماشاچی بی نظیر بود . کار کردن با عروسکهای نمایشی رو دوست داشتم . بنابراین به دیپلم ریاضی که گرفته بودم هیچ اهمیتی ندادم و تصمیم گرفتم با تمام تلاشم به این رشته ادامه بدم . اما آن اجرا . اولین و آخرین تجربه تئاتر عروسکی من شد .
از طریق یکی از همان همکارهای گروه تئاتر عروسکی به خانم گلچهره سجادیه که مشغول تشکیل یک گروه تئاتر بود و اجرای نمایش بود معرفی شدم و همکاریم با آن گروه شروع کردم .
فضایی جدی تر , سنگین تر , پیچیده تر و عجیب , خیلی عجیب . سه ماه تمرین و دوماه اجرا .
پنچ ماه کار کردن با یک گروه حرفه ای تئاتر با عث شد تا پیش خودم قسم بخورم که تا آخر عمرم به کار تئاتر ادامه می دهم و همزمان و بازهم طریق یکی از همکاران همان تئاتر عروسکی به یکی از تهیه کننده های گروه کودک تلویزیون معرفی شدم و کار نوشتن من آن برنامه را هم شروع کردم و پیش خودم فکر کردم خب می توانم هر دو کار را با هم انجام بدهم . بازی در تئاتر و نوشتن برای تلویزیون . اما بازی در سریالهای تلویزیونی , هرگز !
طولی نکشید که یکی از همان کارگردانهای گروه کودک تلویزیون , اجرای من را در آن نمایش دید و به من پیشنهاد بازی در سریالش را داد و من بعد از دو هفته تردید پذیرفتم !
کارم را در تلویزیون با فعالیت در گروه کودک آغاز کردم و شدم عضو جدایی نا پذیر خانواده تلویزیونی ها . در این بین در دو کار سینمایی هم بازی کردم زیر نور ماه و نقش کوتاهی در فیلم سیندرلا و بعد بلافاصله به آغوش تلویزیون بازگشتم .
زندگی در کنار خانواده ای که بسیار زیاد دوستشان داشتم و شغلی که با اشتیاق و علاقه دنبال می کردم به بهترین نحو می گذشت .
تا اینکه در پائیز سال 1381 اتفاق عجیبی افتاد . بستن یک قرار داد جدید و بازی در سریال طنز هر شبی به اسم "پاورچین" و آشنا شدن با .....
از قبل می شناختمش, دو سه سالی بود . اولین آشنائیمان در یک برنامه ترکیبی بود به اسم گلخونه برای شبکه جام جم . سه سال قبل از پاورچین و بعد از آن چند کار نصفه و نیمه که هیچکدام به مرحله تولید و پخش نرسید .
اما این بار فرق می کرد .
مهراب قاسم خانی . همکار خوب و خوش اخلاق و صمیمی من . دیگر فقط یک همکار نبود . خیلی عجیب بود یه حس عجیب ... یه حسی مثل تفاهم و همفکری و اشتراک .
الان هم که چند ماه از زندگی مشترک من با آن همکار خوب و خوش اخلاق و صمیمی می گذرد . بار ها شده که خاطراتمان را با هم مرور کردیم و هر دوی ما حداقل از طرف خودم می گویم . خدا را شکر می کنم که همه خوشبختیهای دنیا را یک جا به من هدیه کرده است
Design By : Pichak |